تریبون طلبگی |
اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند [ یکشنبه 91/3/28 ] [ 4:48 عصر ] [ علی محمدی ]
یکی از چیزهایی که در جمع های مردم به صورت بی وقفه بحث وگفتگو می شود موضوعات ومشکلاتی معیشتی در کشورمان است که خیلی ازمردم زبان به شکایت باز می کنند وازمسئولین نظام گله هایی دارند که اگر عینک انصاف رابرچشم داشته باشیم خیلی از اینها نیز به حق می باشند.امروز یکی از ضربه هایی که در تبلیغ دین با آن مواجه هستیم این است که وقتی مردم مبلغین را می بیننداولین چیزی که به ذهنشان می آیدچرا این مبلغین ذر ه ای در منبرهایشان از مشکلات مردم وضعف های دولت صحبتی به میان نمی آورند معلوم می شود اینها جزء دولت هستند وخودشان مشکلی ندارندبه نظر شما تکلیف یک مبلغ در اینجا چیست؟ [ شنبه 91/3/27 ] [ 11:11 عصر ] [ علی محمدی ]
وقتی این حدیث را می خوانم شرمندگی ام بیشتر می شود.همیشه با خودم دراوایل طلبگی این رازمزمه می کردم: گر می برندت واصلی گرمی روی بی حاصلی وقتی که از علم با عنوان نورالهی یاد می شود که خدا در دلهایی که قابلیتهایی که کسب نموده اند قرار میدهد باخودم می گویم واقعا سوراخ دعا را گم کرده ام برای مرور این حدیث شریف امام صادق(ع) را مرور می کنیم: عنوان بصری می گوید محضرامام صادق(ع)رفنم وعرض کردم: عرض کردم: ای ابا عبدالله. به من توصیه ای بفرمایید. فرمودند: تورا به نه چیز وصیت می منم که آنها توصیه من به همه آرزومندان سیر وسلوک الی الله است. از خداوند موفقیت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر و سه امر دیگر آن در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن وبه خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری می گوید: من قلبم را برای فراگیری آماده کردم.
آیت الله سید علی آقای قاضی(ره)،استاد عرفان علامه طباطبایی (ره) و آیت الله بهجت (ره)و...، شاگردانش را بدون التزام به حدیث عنوان بصری نمی پذیرفت و توصیه می کرد که حدیث عنوان بصری را بنویسید و بدان عمل کنید و همراه خود داشته باشید و هفته ای یکی دوبار آن را مطالعه کنید [ جمعه 91/3/19 ] [ 5:58 عصر ] [ علی محمدی ]
تصور بنده این است که ایشان دو چیز را عامل اصلی در آسیب شناسی دینداری جوانان می دانست: الف) ناآگاهی جوانان از حقیقت دین؛ ب) آلودگی اخلاقی. حال ببینیم ایشان در زمان خودشان چگونه تشخیص می دادند که جوانها اسلام را نمی شناسند؛ چگونه است که دانشگاهیها، دانش آموزان سالهای بالا که اهل فکرند و جستجوگرند، از حقیقت دین بی خبرند و تصوری از دین ندارند یا اینکه تصور غلطی دارند . یکی از نشانه های عامل اوّل، این بود و شاید بتوان گفت این هست که خیلیها دین را یک امر غیر معقول و غیر منطقی می پنداشتند؛ خصوصا قشرهایی که با اندیشه های غربی و علم و فلسفه غربی آشنا بودند. عده ای از آنها تصورشان این بود که اصولاً در دین نباید دنبال یک نظام منطقی و یک نظام عقلایی بود؛ یعنی دین بر نمی تابد که به محک تفکر عقلایی و منطقی زده شود و سربلند از بوته آزمایش بیرون آید. یکی از کوششهای سترگ مطهری این بود که این تصور را از اذهان پاک کند و نشان دهد، اسلام نظامی است که یک انسان خردمند فرهیخته منطقی هم می تواند به آن باور داشته باشد. دین مجموعه ای از اوهام و تحکمات نیست که کسی بنابر سلیقه ای، عشقی، سابقه ای دنبال آن باشد امّا قابلیت تجزیه و تحلیل و عرضه به محک علم و منطق را نداشته باشد. این وجهه نظر، ستون فقرات نظام فکری شهید مطهری بود؛ همّت ایشان این بود که این تهمت را از دین دور کند و به عنوان یک فیلسوف، هیچ وقت اعتماد خودش را به عقل از دست نمی داد و همواره در طرح مباحث و ارتباط با مخاطبان خودش، راهی را که مبتنی بر تفکر عقلانی بود، برمی گزید. بخش قابل توجهی از آثار شهید مطهری را همین دفاع از جنبه عقلانی اسلام تشکیل می دهد، ایشان آن اندازه که به فلسفه اسلامی غیرتمند بود برای این بود که می خواست این توهم را که جهان بینی دینی مبتنی بر یک نظام عقلانی نیست دور کند. در آسیب شناسی دینداری جوانان، تصور غلط دیگر که به ناآگاهی جوانها از حقیقت دین مربوط می شود «خرافی پنداشتن دین» است؛ یعنی دین را مجموعه ای آمیخته و همراه با خرافات می دانستند. ایشان در لابلای آثارشان هر جا که فرصت به دست آورده اند، با شجاعت به آن خرافاتی که دامان دین را آلوده و چهره دین را در نظر جوانها، زشت کرده، اشاره و اعتراض کرده اند و با صراحت آنها را نفی کرده اند تحریف زدایی از واقعه عاشورا از این نمونه است. یکی دیگر از آسیبهایی که در این بخش مطرح است، منافی دانستن دین با علوم جدید و پیشرفت و صنعت و توسعه و امثال آن است. البته امروز دیگر این مسأله حل شده ولی شاید هفتاد سال پیش، یک گره کور بوده است. تصوّر بسیاری از کسانی که با علوم غربی کم و بیش آشنا بودند، این بود که علم، رقیب دین است و آنجا که علم نباشد، دین مطرح است و آنجا که علم مطرح است دیگر جایی برای تفکر دینی باقی نمی ماند. و خیلیها فکر می کردند که دوران علم فرا رسیده و دوران دین سپری شده است. مطهّری سعی کرد با این درد مبارزه کند و تفهیم بکند که شناخت قانونمندیهای طبیعت، تحت عنوان علوم تجربی و بیان آن در قالب قوانین ریاضی، هیچ منافاتی با دین و دینداری ندارد، بلکه این از لوازم جامعه اسلامی است؛ لذا بخشی از آثار خود را به این اختصاص داده بود. یکی دیگر از آفاتی که در این باب بود و هست، این تصوّر است که دینداری با زندگی سعادتمندانه در دنیا منافات دارد. خیلیها از دینداری و دین فرار می کردند و حرفشان این بود که: با دین و دینداری نمی شود خوشبخت بود و زندگی درست و حسابی داشت. این کشورها و شهرهای اسلامی را ببینید، همه چیزشان آشفته و بی نظم است، قوانینشان عمل نشده است، نه نظمی، نه نظافتی، نه بهداشتی؛ امّا آنهایی که دین را در حاشیه قرار داده اند زندگیشان سعادتمندانه و مرتب و منظم است. مطهّری، در این زمینه هم کار کرد. یکی دیگر از مباحث در همین زمینه، تصوّر ناتوانی دین در اداره جامعه در مسیر تحولات زمانه بود، خیلیها انتقاد می کردند و این تصوّر را داشتند که چگونه ممکن است با تحولات شگرفی که در روزگار ما به ظهور می رسد، دین همچنان بتواند درمان دردها باشد و تناسب خود را با نیازهای بشر حفظ کند. ایشان سخنرانیهای متعدّدی تحت این عنوان کردند، کتاب و مقاله نوشتند، بحث خاتمیت به همین مسأله مربوط می شود و یا سخنرانیهایی که بعد از شهادتش به نام «اسلام و مقتضیات زمان» به چاپ رسید، به همین مطالب مربوط است. موضوع مهمّ دیگری که جوانها را از دین و معنویت و خداشناسی و خداپرستی دور می کند و از مقوله شبهات فکری و نظری نیست، مشکل اخلاقی است که یک بلیه ای است که خصوصا دامنگیر جوانان، به لحاظ سن و سال و بحران غرایز و مقتضیات موجود و موانع مفقود در جامعه آن روز بود. مطهری، از این باب خیلی رنج می برد. ایشان در کتاب علل گرایش به مادیگری که از نام این کتاب پیداست که یک نوع آسیب شناسی است یکی از علل گرایش به مادیگرایی را همین مفاسد اخلاقی ذکر می کنند و می گویند: وقتی یک کسی در مسیر مفاسد اخلاقی افتاد، فساد اخلاق زمینه اعراض او از دین می شود؛ چون دین را مزاحم تمنیات خود می بیند و اگر جامعه ای پاک باشد به انحای گوناگون، مستعد دینداری می شود و اگر در جامعه ای فساد باب شود، مردم از دین دور می شوند خصوصا جوانها. [ دوشنبه 91/3/8 ] [ 6:41 عصر ] [ علی محمدی ]
وقتی صحبت ازجذابیت کتابها می شود کتابهای دینی با آن همه غنای محتوایی جای کمی را برای خودش باز کرده است.به عنوان مثال همیشه در بین تفاسیرقرآن از المیزان تعریف وتمجید به میان می آید ولی آیا قابل استفاده ی عموم مردم می باشدحتی یک کسی که لیسانس الهیات رادارد به راحتی می تواند از المیزان استفاده کند؟بی شک خیرچراکه زبان آن نیاز اساسی به روان سازی وبه روز رسانی می باشد امروز مادرحوزه ی رمان های دینی فقیریم.در حوزه ی ترجمه ی کتابهایی روایی واقعا ضعیف عمل کرده ایم.تا به امروز کسی مجموعه ی روایی بحارالانوار را به فارسی ترجمه نکرده است.ترجمه های اصول کافی ما غامض است.شماوقتی به ترجمه ی کتاب(غررالحکم)نگاه می کنید واقعا این ترجمه مال چه سالی است؟آیا خود این ترجمه ها هم نیاز به ترجمه ندارند؟ [ دوشنبه 91/3/8 ] [ 6:39 عصر ] [ علی محمدی ]
اگرگشتی در سایتها ووبلاگهایی که در حوزه ی مهدویت قلم فرسایی می کنند به این حقیقت اذعان می کنید که بیشتر سایتها در موضوعاتی خاص و.مطالبی چالشی مطلب نگاری می کنند که ذره ای بار معرفت افزایی ازآنها به دست نمی آید.مطرح کردن موضوعاتی همچون دجال.هالیوود وآخرالزمان.فرماسونری ومهدویت و..از این دست مطالب مساله ی مهدویت را به حوزه ی خاص معرفتی برده است.امروزکمتر کسی ازکتاب هایی که بیشتر درصدد تبیین مساله ی معرفت حضرت صاحب الامروتبیین ووظایف مهدویت از کتابهای حدیثی ومستند مطلبی راارائه می دهد.نمی گویم آن موضوعاتی که اینها دنبال می کنند مهم نیست ولی اگراهم ومهم کنیم هرکدام در چه سطحی باید تشریح وتبیین شوند؟.امروزمی بینیم همایش هایی با اسم هایی دهان پرکن در حوزه ی مهدویت برگزار می شود ولی سوال بنده این است با فرض اینکه این همایشها ثمردهی دارند ارائه ی مباحث معرفت افزابرعهده ی چه کسی است وچرا در معرفی مباحث مهدویت ذائقه سازی غیر کارشناسانه ای کردیم ومی کنیم؟ [ چهارشنبه 91/2/27 ] [ 7:27 عصر ] [ علی محمدی ]
یکی از بزرگترین آفتهای عرصه ی تبلیغ دین این است که حتی دربین خود روحانیت نیزاین اصطلاح باب شده است که طرف منبری است(یعنی بی سواد است).امروزکمتر کسی کعبه ی آمالش این است که یک منبری طراز اول در جامعه شود.نتیجه ی این تفکر این می شودکه عالمان ما مبلغ نمی شوند ومبلغین ماعالم نیستند. امروز متاسفانه منبرهای ما خالی از علمای طراز اول است چرا باید دررسانه ی تصویری ما منبرهایی ازتعداد معدودی از خطبای متوسط به عنوان کارشناس دینی فقط پخش شود؟مگر ما عالم به معنای واقعی کم داریم؟با همه ی احترامی که به بزرگان دین دارم واقعا می خواهم بدانم این بزرگان دین ماکسرشانشان می شوددر عرصه ی تبلیغ قدم بگذارند؟این آبرو را کجا می خواهند خرج کنند؟آیا تالیف کتابها ومقالاتی که دردی از دردهای نسل جوان ماراحل نمی کنند تا کی ادامه خواهند داد؟چرا شخصیتی مانند امیرالمومنین منبر می رفتند آن هم برای عامه ی مردم ولی اینها از این کار اباءدارند؟این همه درس وبحث وتحقیق وپژوهش ها مگرروزی نباید به درداین مردمی که تشنه ی معارف اصیل دینی می خورد؟ استاد شهید مطهری از جمله شخصیت هایی بود که از این مساله رنج می برد و بارها و بارها آن را مطرح می کرد. معتقد بود که « در جامعه ما بعضی مقامات مذهبی عظمت خود را حفظ کرده است که چه شرایطی دارد مثلا مقام افتا و مرجعیت اما تبلیغ که در همان حد است به جایی رسیده که یک آواز گرم کافی است که انسان را از مقام مداحی به مقام صدرالواعظین و لسان الذکرین برساند . » « تبلیغ دین » از مهمترین وظایف حوزه های علوم دینی است به گونه ای که اگر آن را هدف اساسی تاسیس حوزه ها در تاریخ اسلام بشماریم سخن گزافی نخواهد بود. بارها آیه الله جوادی آملی حکیم ومفسر برجسته قرآن در خطبه های نماز جمعه قم هشدار دادند که « اگر علما منبر نروند فضلا می روند. اگر فضلا منبر نروند طلاب می روند. اگر طلاب منبر نروند مجلس در اختیار مداحان و ذاکران قرار می گیرد و ایران نیز وضعیتی مشابه با پاکستان پیدا می کند » [ سه شنبه 91/2/26 ] [ 5:39 عصر ] [ علی محمدی ]
وقتی سری به سی دی فروش های پاساژقدس درقم می زنید می بینید سی دی های سخنرانی به وفوریافت می شود وقتی به عناوین وموضوعات سخنرانی نگاه می کنید این موضوعات را میبینید: انتظار واقعی فاطمیه ی91فضائل حضرت زهرا(س) محرم90فلسفه ی قیام عاشورا سلسله نشست های ازدواج روابط دختروپسر محبت ومودت کرامات حضرت ابوالفضل(ع) و.... اگردقت کنید کمتر خطیبی در منابر خودبه موضوعات بنیادین وریشه ای پرداخته است مثلا توحیدکه اصل وهسته ی دین هست کمتر مورد بررسی واقع می شود.دراحوالات شیخ مرتضی حائری فرزند خلف شیخ عبدالکریم آمده است زمانیکه جلسات موعظه ی خود را به بررسی اصول عقائد اختصاص داده بود عده ای براوخرده گرفتند وگفتند به جای این مباحث نیاز اصلی مردم اخلاق است بهتر است جلسات را بامحوریت اخلاق برگزار کنیدایشان با آن درایت خاصی که داشتند فرمودند:(اتفاقا اصول عقائد سازنده ی نفوس است.) بعضا اگر همین انتقاد رابه بعضی از منبری هابگوئیم شاید بگویند ما چه کارکنیم منبر جای مباحث استدلالی نیست چراکه اکثرمخاطبین ما عوام جامعه هستند.بنده فقط در مورد این مطلب می گویم: ما تاکی باعوام پروری وارائه ی پوسته ی دین می خواهیم دین را جلو ببریم؟آیا این طور که جلو می رویم بابودن14میلیون دانشجوقشر عظیم جامعه ی علمی وآکادمیک را از دست نمی دهیم؟شما موضوعاتی که استاد مطهری در سخنرانی هایشان انتخاب می کردند را نگاه کنید با موضوعات منبرهای امروز ما بسنجید مثلا (عدل الهی-قضاءوقدر-خاتمیت-امات ورهبری-انسان وسرنوشت و..)ونیز نگاه کنید ببینید استاد مطهری مخاطبینش چه کسانی بودند؟امروز این قشر تحصیلکرده واساتیدی که جویای حقیقت وبه دنبال معارف اصیل دینی هستنداز منبر کدام خطیبی باید بهره بگیرند؟ [ سه شنبه 91/2/19 ] [ 2:43 عصر ] [ علی محمدی ]
امروز به این فکر می کردم ماوقتی می خواهیم از اسلام صحبت کنیم ساحت های مختلف آن را به شکل یک اندام باید درنظربگیریم که در این اندام دو نکته ی اساسی باید مورد توجه قرار بگیرد: 1-در یک بدن اندام هایی هستند که نقش مهم تری نسبت به اعضای دیگر دارند به عبارتی نقش فرمانده واصل وگرداننده ی این بدن محسوب می شوند. 2-ارتباط ومکانیسم اندام وار این بدن باید مورد توجه قرار بگیرد یعنی این بدن به صورت جزیره ای عمل نمی کند بلکه همه ی اندام با یکدیگر در تعامل وارتباط بوده ودعین حال بعضی از آنها بیشتر وجودشان باهم در ارتباط می باشند. اولین آسیب تبلیغی در منابر ما این است که در منابر بیشتر به موضوعات اقناعی بسنده می شود کمتر منبری دیده می شود که در موضوعات اصلی دین یعنی اصل اعتقادی توحید مباحثی مطرح شود.به طور کلی همیشه ساحت های سطحی دین مطرح می شود. به عنوان مثال حجاب مهم هست ولی چندمین اصل مهم دینی است؟ دومین آسیب این است که وقتی مبلغی می خواهداندیشه ای را به مخاطب خوددر قالب یک چارچوب انتقال دهد ناگزیر است اینها را رعایت کندمتا سفانه ما امروزموضوعاتی را می بینیم که در منابر مطرح می شود حتی در منابر خطبای مشهورکه به صورت کاملا جزیره ای مطرح می شود بدون آنکه اهم ومهم ها ونیز رابطه ی آن موضوعات را در پیکره ی اسلامی معرفی کنند.حاصل آن برای مخاطب انباری می شود پراز اطلاعات که بدون پردازش است.مثلا بحث معرفت را می بینیم در خیلی از منابر طرح وبررسی می شود ولی کمتر به مخاطب فهمانده می شود که این معرفت درکجای دین قرار داردواگر این نباشد چه اتفاقی در دین داری یک فرد اتفاق می افتد. سومین آسیب در منابر ما پررنگ کردن سلیقه ای بعضی از موضوعات می باشد همین قضیه در نقل راویان نیز دیده می شود همیشه در علم حدیث می گویندرد پایی از سلیقه ی را ویان در نقل احادیث دیده می شود. [ پنج شنبه 91/2/14 ] [ 6:9 عصر ] [ علی محمدی ]
باسلام این کتابی که در ادامه میاد، برای دوستانی که طلبه هستند و یا می خواهند طلبه بشن، خیلی مفیده و مطمئنا با خوندنش اطلاعات خوبی در مورد حوزه و طلبگی به دست میارید. کتاب میقات سبز تالیف آیة الله هادوی تهرانی از فضلای حوزه هستند که کرسی درس خارج دارند http://s1.picofile.com/file/7228466662/mighate_sabz.pdf.html [ یکشنبه 91/2/10 ] [ 5:39 عصر ] [ علی محمدی ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |