سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تریبون طلبگی

مایکل کوک نویسنده‌ای آمریکایی است که کتابی به نام امر به معروف و نهی از منکر در اندیشه اسلامی تألیف کرده است. این کتاب در سال1385، از سوی بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی، شایسته تشویق شناخته شد و پیش از آن نیز، جوایز دیگری را از آن خود کرد. انگیزه این تحقیق و تألیف بسیار شنیدنی و عبرت زاست. او در مقدمه کتاب یاد آور می شود که بنا به گزارش منتشره پلیس_ در روزنامه نیویورک تایمز _در شامگاه 22 سپتامبر 1988م در ایستگاه قطار شهری شیکاگو، در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار می گیرد و به جز یک نفرآن هم پس از تمام شدن ماجرای تجاوز هیچ کس برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نمی کند با اینکه این تجاوز در ساعت های پر رفت و آمد انجام شده وزن مورد تجاوز فریاد زنان کمک طلبیده و جندین نفر به آن صحنه می نگریسته اند.

بنا به گزارش پلیس، متجاوز جلوی چشم دیگران به آن زن تجاوز می کند و حتی در حین تجاوز به قربانی دستور لبخند زدن می دهد و قربانی نیز به اجبار لبخند می زند. در این بین از حاضران تنها یک نفر پس از فریادهای مکرر زن مورد تجاوز، به خیابان می رود، جلوی ماشین پلیس را می کیرد و از آنان می خواهد برای دستگیری متجاوز اقدام کنند.

این گزارش پلیس آقای مایکل کوک را به این فکر می اندازد که چرا در نظام غرب افراد طوری تربیت شده اند که هیچ واکنشی در برابر جنین جنایتی از خود نشان نمی دهند و تحقیق بیشتر به او می نمایاند که تنها در نظام حقوقی اسلام با وضع قانون« امر به معروف و نهی از منکر» زمینه مداخلع دیگران در برابر انحرافات، تجاوزات و ستمگری ها فراهم شده است. 

باید بگوئیم متأسفانه تهاجم فرهنگى غرب، آموزه امر به معروف را دخالت بى جا معنا کرده و اقدام به آن را ناپسند جلوه داده و بسیارى در جامعه خودمان تحت تأثیر این تهاجم، به آموزه ارزشمند امر به معروف و نهى از منکر دید منفى یافته و آثار گرانقدر آن را به فراموشى سپرده اند؛ در حالى که افرادى در غرب به دنبال گمشده اى هستند که آنان را از منجلاب فساد و ظلم و تجاوز برهاند.البته به نظر بنده این کلمه هم مانند کلمه ی حجاب به دلیل ترویج غیر کارشناسانه ونیز نحوه ی اعمال ناصحیح آن مورد بی مهری زیادی واقع شده است.در حالیکه چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.....


[ دوشنبه 91/2/4 ] [ 8:43 صبح ] [ علی محمدی ]

گفتارهایی از مرتضی آقا تهرانی    

آیت الله بهجت (ره) می‌فرمودند که "برای چی وقتی می‌آیی خانه و زن و بچّه می‌آیند دور و برتان، تازه کتاب باز می‌کنید و می‌گویید می‌خواهم این‌ها را که صبح تا حالا خواندم مطالعه کنم؟ چون فردا می‌خواهم آن درس را مباحثه کنم؟ باید طوری برنامه‌ریزی کنید که وقت زن و بچّه ضایع نشود و به آن ها هم برسید. اهل خانواده هم حقوقی دارند. بالأخره زن و بچه و حتّی خود آدم نیازهایی دارد که اگر لذّت‌های حلال نباشد همان عبادتش هم با نشاط نیست، درس خواندنش هم نشاط چندانی ندارد."

یکی از توصیه‌هایی که حضرت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه) داشتند این بود که می‌فرمودند: به خانه که می‌رسید کتاب‌ها را بگذارید پشت در ولی مواظب باشید که ندزدند! یعنی طوری نشود که وقتی به خانه می‌روید، تازه بخواهید چیزی بنویسید و کتابی بخوانید و بند کتاب و کامپیوتر و ... بشوید؛ اشتباه است، دیگر الآن باید یک وقتی را بگذارید برای زن و فرزند و اهل خانه.

عمرتان را به سه 8 ساعت تقسیم کنید: 8 ساعت کار و تلاش؛ که کار و تلاش ماها درس‌خوندن و درس دادن است. در هر حال، 8 ساعت بیرون درست کارکردن است. 8 ساعت هم برای خواب و استراحت؛ و 8 ساعت هم برای لذت‌‌های حلال، تفکر و عبادت، کارهای شخصی و...

روزی حضرت ایشان برنامه بنده را تقریر کرده و فرمودند: "شما سحر از خانه می‌آیی بیرون و به نماز و حرم می‌روی، و برمی‌گردی خانه و صبحانه می خوری و بعد سر درس و کار تا ظهر؛ ظهر هم نماز ‌خوانده و برمی‌گردی منزل ناهار را می‌خوری؛ اگر وقت خواب باشد نیم‌ساعت هم می‌خوابی، بعد دو مرتبه می‌روی بیرون سرکار و درس تا غروب،‌ غروب هم نماز را می‌خوانی." تازه بعدش ما می‌رفتیم کتابخانه و گاهی اوقات درس‌های فوق‌العاده می‌رفتیم،‌ حدود ساعت 10 به خانه برمی‌گشتیم.

معمولاً امثال ماها کمتر به این امر توجه می‌کنیم، زن و بچّه را رها می‌کنیم به حال خودشان، و خودمان را مدیون این‌ها می‌کنیم. نباید غافل شد از این که اگر پول کمتر باشد،‌ زندگی می گذرد؛ ولی زن، دختر و پسر آدم، کمبود محبّت را از کجا جبران کنند؟ در خانه چه کسی را باید بزند و بگوید محبّت می‌خواهم؟ اگر مابه موقع و اندازه به زن و فرزندان محبّت ابراز نداریم، باید عوارض پس از آن را پذیرا باشیم. پول و امور مادی را می توان از خویشان، صندوق و یا کسی قرض گرفت، امّا محبّت را هیچ کس جز مرد و زن نسبت به فرزندان و مرد نسبت به همسر نمی تواند جبران کند. پس باید آدم مواظب باشد که حق همسر و فرزندانش بخاطر این که چیزی را کسب و یا جبران کند، ضایع نسازد. محبّت از امور جایگزین ناپذیر است. چند وقت پیش یک نامه‌ای را دریافت کردم که دختر خانمی نوشته بود، من غبطه می‌خورم به دختر خاله ام که می‌بینم پدرش او را می‌بوسد. دوستش دارد، محبّتش می‌کند. امّا دریغ از یک بوسه‌ای که بابای ما به ما داشته باشد. تنها حواس او به رفتار ما در منزل معطوف است. او همه ما را خسته کرده و پیوسته می گوید بکن! نکن!...

این چیزی بود که ما از استاد گرامی حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) یاد گرفتیم که باید نسبت به خانه و خانواده بسیار اهمیّت داد و مواظبت کرد که حق بچه‌ها بخاطر دیگران، یا کتاب و درس ضایع نشود.


[ دوشنبه 91/1/28 ] [ 9:8 صبح ] [ علی محمدی ]

حوزه و روحانیت ازمنظررهبری، راخواندم سرتاسر مطالبی بود قابل استفاده ومفید برای طلاب احساس می کنم حداقل نقلش برای بعضی ها مفید به نظر برسد بدون هیچ مقدمه ای فقط تکه هایی از آنها را می آورم:

1) زهد و پارسایی:

برادران عزیز، طلاب و فضلا بدانید که آبروی ما در بین ملت خودمان و در جهان، به بی اعتنایی ما به زخارف دنیوی است. (1).

اکثریت علمای دین، جزو قشرهایی بودند که زندگی آنها، زندگی پایینتر از متوسط بود. . .. علما، این را شأن خودشان می دانستند که از اسراف، دوری کنند در عرف روحانیون و علما، همواره این حرف بوده که فلان کار، باب زندگی ما نیست. بعضی از مظاهر مثلا معمولی که شاید برای قشرهای دیگر معمولی بود اما برای علما اسراف به حساب می آمد و می گفتند که این مناسب زندگی ما نیست. همین روش، موجب محبوبیت علما در میان قشرهای گوناگون مردم بوده است. (2).

امروز بیش از همیشه روحانیون بایستی از تنعمات و رفاه مادی پهلو تهی کنند. ... این تجافی، امروز برای ما وظیفه است؛ چون ما الگوییم. آن روز که زیر شلاق بودیم، اگر بی اعتنایی و بی رغبتی نشان می دادیم، طبع ما بود. ... امروز، روزی است که اگر روحانی، تمکنی هم در اختیارش قرار می گیرد، به اختیار خودش، از آن تمکن دست بکشد، این هم چیز اساسی است . (3)

از این رو، روحانی باید بین «تنعم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی» ، یکی را برگزیند . او نمی تواند با یک دست، هر دو را بردارد و بریک قامت هر دو لباس را بپوشاند:

برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه می کنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملا نشان بدهد که به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیا داران و دنیا مداران حاکم است، بر او حاکم نیست. (4)

2) ساده زیستی: زندگی ساده، قانعانه و به دور از اسراف، چهره ی خارجی و جلوه ی عملی زهد و پارسایی است؛ نماد بی تعلفی است و تمثال گذر از بند پیچ در پیچ و هزار توی مد زدگی و تجمل گرایی و در یک کلام، نمای درست رهایی و آزادی است.

به اتفاق اعضای شورای مرکزی ائمه ی جمعه خدمت امام رفته بودیم. ... ایشان، نصایحی فرمودند . ... ایشان از مرحوم صاحب جواهر یک مثل زدند و فرمودند: اگر قرار بود صاحب جواهر فلان طور (به یک زندگی اشاره کردند) زندگی کند، یک صفحه هم نمی توانست بنویسد بعد گفتند آیا میدانید ایشان، جواهر را در چه شرایطی نوشته است؟ آن وقتها در نجف، سرداب هم معمول نبود . ایشان، در اتاقی همسطح زمین نشسته بود و پنجره ی اتاق را بالا زده بود، تا یک مقدار باد و نور بیاید آن وقتها، پنجره ها کشویی بود که گاهی هم پایین می افتاد. در چنین شرایطین، ایشان پای پنجره نشسته بود و جواهر را می نوشت امام می فرمودند که نسیم، نسیم خنک نبود؛ بلکه نسیم نجف بود که گرمای زیادی داشت.

من در فصل تابستان، در نجف نبوده ام؛ اما تابستان شبیه نجف را که می گفتند شبیه نجف است دیده ام. تابستان ایرانشهر را به خاطر دارم که باد آن، مثل گرمایی که از تنور بلند می شود، صورت انسان را می سوزاند. اصلا خود آن باد، آزار دهنده بود و انسان می گوید، خدا کند که این باد قطع بشود!

مرحوم صاحب جواهر در چنان وضعیتی کنار پنجره نشسته بود، تا از آن نسیم به او بخورد و چنین کتاب با عظمتی را آن هم در شش جلد بنویسد. امام می فرمودند، اگر صاحب جواهر، فلان طور زندگی می کرد، نصف صفحه هم نمی توانست بنویسد. (5)

«آراستن سرو، ز پیراستن است» . زیبایی ما در بی پیرایگی ماست. محبوبیت روحانیت، در تجمل و اشرافیگری او نیست؛ در سادگی و بی پیرایگی اوست. (6)

طبیعت حوزه، طبیعت قناعت و بی اهتمامی به ظواهر و خرج تراشی بیهوده و بی فایده است. (7)

3) اخلاص: روحانی، به اخلاص و مراقبت بر نیت، نیاز جدی دارد باروری تلاشها و زحمتها و مشقتها به انگیزه ی عمل او وابسته می نماید.

خلوص نیت او، می تواند بذر پاک تلاش او را بارور کند و چونان شجره ی طیبه ی الهی، باروبر دهد و در هر زمان و هر منطقه مبارک و نافع باشد و خلق کثیری را از خود متنفع سازد «تؤتی اکلها کل حین» .

آن روزی که هنوز ملت، او را نمی شناختند، هر کس که با آن مرد از نزدیک آشنا بود، می دانست که او برای خدا کار می کند آن روزی که ایشان، شروع به امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به اصلاح و غضب لله و فی الله کرد این کارها علی الظاهر هیچ افتخاری نمی آفرید . آن روز این کارها نانی نداشت؛ نان را هم می برید. ان روز، توجهی جلب نمی شد؛ توجه ها را هم سلب می کرد. ... شخص ایشان، با اخلاص خودش که می خواست برای خدا کار کند، نه حتی برای پیروزی توانست دنیا را تکان بدهد. ... این، اثر اخلاص است.

بارها ایشان، چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن، این مطلب را به زبانهای مختلفی می گفتند که ما برای فتح و پیروزی کار نمی کنیم، ما برای تکلیف کار می کنیم. (8)

4) تهجد و معنویت: روحانیت، به عنوان منادی خداجویی و آخرت گرایی، می بایست مظهر ارتباط معنوی با جهان غیب باشد؛ با ملکوت هستی، ره ارتباط بجوید ونجوای با دنیای برتر را، بر غوطه وری در دنیای دون ترجیح دهد:

امروز جوانان ما، آن کسانی که داعیه یی هم ندارند و عالم دین هم نیستند، مقید به نوافل وذکر و مستحباتند؛ ماباید بیشتر از آنها مقید باشیم نماز با حال و با توجه، تقید به نوافل، تلاوت قرآن با تدبر و پرهیز از گناه، اینها عواملی هستند که روحانیت را رونق و جلا می دهد. (9)

روحانی، برخی از مستحبات را باید برای خود تکلیف بداند و به آن، التزام نشان دهد ادای واجبات و ترک محرمات انتظار دین از هر فرد متدین و مسلمان است وقتی روحانی، در مسند پیامبر و امامان قرار می گیرد می بایست در خلق و رفتار معنوی، مشابهتی در خود بیافریند . ادای تکلیف، جزوی کوچک از این مشابهت است؛ تشابهی که تک تک افراد جامعه ی دینی، باید دارای آن باشند مبلغ دین، فراتر از این حداقل باید حرکت کند و با ادای مستحبات و نوافل، در موضعی مشابه تر قرار گیرد:

نافله بخوانید، قرآن بخوانید، نماز اول وقت بخوانید که این سه چیز، برای طلبه واجب است . نمی خواهم بگویم واجب شرعی است؛ واجب وظیفه یی و شغلی است. طلبه یی که با قرآن انس نداشته باشد، طلبه یی که اهل نافله نباشد، طلبه یی که با نمازش را آخر وقت بگذارد، چیز مهمی را کسر دارد. (10)

شما اگر خدای ناکرده جانب وصل به خداوند و اتصال به معنویت را از دست بدهید با توجه به این که مراجعه ی دینی به شما زیاد است، اندکی بگذرد خالی خواهید شد. انسان اگر مرتب برای مردم حرف بزند و جواب آنها را بدهد و برایشان بگوید خالی می شود درست مثل استخری که از یک طرف خالی می شود، ولی از طرف دیگر پر نمی شود و آب تازه یی وارد آن نمی گردد . ... معنویات در درون انسان، پوچ خواهد شد.

بنابراین خیلی لازم است، همچنان که دستی برای فیض بخشیدن به سوی مردم دارید دستی هم برای فیض گرفتن از معنویت داشته باشید. و این ممکن نیست، مگر با توجه و ذکر و خشوع و توسل. (11)

قبل از اذان صبح، چراغهای زیادی در مدرسه فیضیه روشن بود. طلبه ها، نماز شب می خواندند و تهجد و تنفل، برای طلبه ها و روحانیون، یک امر عادی بود امروز، ما بایستی بیشتر به این مسأله بپردازیم. (12)

برای آنکه این عمامه، برای شما مبارک باشد، به توفیق و اعانة من الله احتیاج دارید که این، با توسل والحاح و تضرع و دعا و گریه و خواستن، به دست می آید. ... باید انسان با خدای متعال حرف بزند و واقعا باالحاح و تضرع، ازاو بخواهد؛ آن وقت خدای متعال هم به انسان خواهد داد. (13)

پی نوشتها:

.1 سخنرانی در جمع اساتید و طلاب حوزه ی علمیه مشهد 4/1/ 1365

.2 سخنرانی در مراسم عمامه گذاری در مسجد مجد 5/12/ 1367

.3 سخنرانی در جمع علما و روحانیون بیرجند 3/1/ 1366

.4 سخنرانی در دیدار با روحانیون و وعاظ در آستانه ی ماه مبارک رمضان 23/12/ 1369

.5 سخنرانی در دیدار اعضای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه قم 5/12/ 1361

.6 سخنرانی در جمع طلاب علوم دینی در مدرسه ی فیضیه 11/9/ 1366

.7 سخنرانی در آغاز درس خارج فقه 21/6/ 1372 

8.سخنرانی در جمع علما و روحانیون نیشابور 29/4/ 1365

.9 سخنرانی در جمع طلاب علوم دینی، در مدرسه ی فیضیه 11/9/ 1366

.10 سخنرانی در مراسم عمامه گذاری 14/9/ 1372

.11 سخنرانی در مراسم عمامه گذاری 8/11/ 1371

.12 سخنرانی در جمع طلاب علوم دینی، در مدرسه ی فیضیه 11/9/ 1366

.13 سخنرانی در مراسم عمامه گذاری 26/10/ 1372


[ دوشنبه 91/1/28 ] [ 8:58 صبح ] [ علی محمدی ]

بالای سربرگ اعلامیه های ترحیم بعضی وقتا مینویسن (جوان ناکام)،...باخودم فکرمیکردم  چیزای دیگه ای هم تودنیامیشه پیدا کرد اگه آدم قبل ازرسیدن به اونابمیره ناکام ازدنیا رفته باشه؟،یادجمله بزرگی افتادم که میگفتن:من معتقدم کسی که بمیرد ویک دوره تفسیر قران نخوانده باشد،ناکام مرده.کسی که بمیرد وشیرینی کلام علی (علیه السلام)در نهج البلاغه رانچشیده باشد،شیرینی کلام ائمه (علیهم السلام)رادراصول کافی نچشیدده باشد،ناکام مرده است.


[ پنج شنبه 91/1/17 ] [ 1:48 عصر ] [ علی محمدی ]

  روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.

آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند.

و من دزد مال او هستم، نه دزد دین.

اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت ؛

آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است ...

و چه بسیار دزد دین در این روزگار هستند!!!


[ سه شنبه 90/11/25 ] [ 8:42 صبح ] [ علی محمدی ]

عن امیرالمومنین علیه السلام: انّ العبد لیذنب الذنب فینسی به العلمَ الذی کان قد علمه.
انسان گاهی گناهی را انجام می دهد و این باعث می شود که علمی را که قبلاً داشته است فراموش می کند.
پاورقی : سفینه البحار، ج 1 ص 31


[ دوشنبه 90/10/5 ] [ 7:54 صبح ] [ علی محمدی ]

هنگامی که مطالعه می کنیم شخص دیگری به جای ما فکر می کند؛ ما تنها جریان ذهنی او را تکرار می کنیم.

کسانی که زندگی خود را صرف مطالعه و دانش‌شان را از خلال سطور کتاب‌ها استخراج می‌کنند، شبیه افرادی هستند که از توضیحات و توصیفات مسافران، اطلاعات دقیقی درباره‌ی یک کشور به دست آورده‌اند. این افراد می‌توانند چیزهای زیادی درباره‌ی آنجا بگویند و با این حال و پس از این همه، هیچ درک روشن و مربوط و ژرفی از وضعیت و موقعیت آنجا ندارند. اما کسانی که زندگی را وقف تأمل کرده‌اند، به خودِ مسافران شبیه‌اند؛ فقط آنها هستند که می‌دانند درباره‌ی چه حرف می‌زنند؛ با جریان حقیقی امور آشنایند و یکسره غرق در موضوع شده‌اند                  

هوش و استعداد خود را پرورش بده، اما نه از راه مطالعه صرف، بلکه با تفکر توأم با عمل. تمایل بیشتر دانشمندان به مطالعه شبیه تلمبه است؛ خالی بودن مغزهای خودشان موجب می‌شود که افکار مردم دیگر را به سوی خود بکشند؛ هرکس زیاد مطالعه کند به تدریج قدرت تفکر [خود] را از دست می‌دهد. .((آرتور شوپنهاور))  


[ دوشنبه 90/10/5 ] [ 7:44 صبح ] [ علی محمدی ]

علامه محمدتقی جعفری(ره)با اینکه یکی از اساتید واقعا خبره وعالم در حوزه ی دینی بودند ولی آن طور که بایدوشاید در محافل علمی وپژوهشی جایی را باز نکردندوفقط مشتریانی خواست را دارند البته این امر دلایل متعددی دارد یکی از دلایل مهم آن ورود ایشان به محیط دانشگاه وفاصله گرفتن ایشان از محیط حوزه بود به عبارتی هر استاد به نامی را شاگردان او معرفی ومطرح می کنند ولی ایشان با آن همه نبوغ علمی وپژوهشی به محافل علمی معرفی نشدچراکه شاگردانی از محیط حوزه نداشتند تا ایشان را معرفی نمایند مثلا ما علامه ی طباطبایی را داریم که شاگردان به نامی همجون آیت الله جوادی آملی وحسن زاده ی آملی وشهید مطهری آن را تا حدی به جامعه ی علمی معرفی نمودند.

ما در اینجا قصد نداریم از زندگی علامه محمد تقی جعفری یا به تعیبیر ی ابن سینای زمان مطلبی بیاوریم فقط قصد داریم به صورت تیتروار مجموعه آثار قلمی ایشان را معرفی نماییم.چراکه خودشان به عنوان مثال درمورد کتاب(شرح نهج البلاغه) ی خودشان فرمودند گنجهای زیادی در این کتاب آورده شده است .چرا این گنجهای ناب مغفول واقع شوند واستفاده نشوند.

فهرست کتب علامه جعفری

لیست کتب منتشر شده علامه محمدتقی جعفری که توسط مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری (مؤسسه نشر کرامت) انتشار یافته به قرار ذیل است:
1
. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام
2. وجدان
3. نیایش امام حسین(ع) در صحرای عرفات
4. عرفان اسلامی
5. رسائل فقهی
6. پیام خرد
7. موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
8. عشق در مثنوی
9. عقل در مثنوی
10. حادثه کربلا در مثنوی
11. ترجمه کامل نهج البلاغه
12. مولوی و جهان بینی ها
13. علی اجنحه الروح (نیایش امام حسین(ع) به زبان عربی)
14. ایده آل زندگی و زنده ایده آل
15. سه شاعر (حافظ - سعدی - نظامی)
16. فلسفه و هدف زندگی
17. جبر و اختیار
18. فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو
19. بررسی و نقد نظریات دیوید هیرم در چهار مسئله فلسفی
20. توضیح و بررسی مصاحبه راسل _ وایت
21. تحقیقی در فلسفه علم
22. امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
23. علل و عوامل جذابیت در سخنان مولوی
24. آفرینش و انسان


[ یکشنبه 90/9/20 ] [ 11:57 عصر ] [ علی محمدی ]
<      1   2      
درباره وبلاگ

علی محمدی
خیـلــی هـا بـرایـــم دسـت تـکان دادنـد ! امــّا !! کـم بـودند کسانی که تکانــم دادنــد !
پیوندهای روزانه
موضوعات وب
سایت های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 103598