تریبون طلبگی

هر ساله فقط در ایام ماههای محرم و صفر و رمضان و بسیاری فرصتهای دیگر هزاران منبر تبلیغی در گوشه و کنار کشور عزیزمان برگزار می گردد که قطعا نقش موثری در گسترش و تثبیت فرهنگ دینی در جامعه دارد و بعنوان رسانه ای شفاهی و سنتی می تواند مورد توجه بیشتر نیز قرار بگیرد. اما این فرصت گسترده دچار آسیبهایی عمومی از حیث محتوای می باشد که در این مجال به برخی از آنها اشاره می گردد.

ناگفته نماند حقیر معتقد است در بخشی از بدنه حوزویان، بدلیل نداشتن روحیه پذیرش و نشنیدن نقدها و سخنان گوناگون و... مشکل اصلی "جهل مرکب" است یعنی ایشان به بسیاری مسائل توجه ندارند و از این بی توجهی نیز بدلایل مذکور ناآگاه اند و این خود ضعفی اخلاقی است و نقصانی در معارف دینی و بخشی از ناکارایی این آموزه ها را در همین مساله و طی نشدن مسیر صحیح خودسازی اجتماعی در ایشان باید جستجو کرد.

· نگرش ظاهر نگر:برخی آموزه های منابر، صرفا ظواهر را مدنظر دارند و اینجاست که دینی شدن ظاهر امور ایشان را ساکت و قاعد می نماید و در فقدان ارزشهای اصیل نیز فریادی نمی زنند. همین روحیه باعث شده تا در تربیت دینی ما نیز همین مدل ارزش گذاری بروز جدی یابد.

·   بی توجهی به اولویت ها: می توان در قرآن کریم و سیره اهل بیت(ع) اولویتهایی را در برخی مسائل نسبت به مسائل دیگر یافت که فقدان آنان، خدشه ای جدی بر روح دین وارد می نماید همچون پایه عدالت لیکن این موضوعات کمتر مورد توجه برخی آموزه های منابر بوده و هستند.

·   بی توجهی به روزآمدی:عدم توجه به اوضاع و احوال و مسائل داخلی و خارجی و شرایط و نیازهای جامعه و طرح مسائل بر اساس آنها و ارائه نگرش های روزآمد و کارا از آموزه های دینی آفت برخی دیگر از منابر است که بخشی از آن به بی توجهی عملی گویندگان به این مسائل بازمی گردد.

·   بدون بازتولید رفتار: اگر جهت بخشی از آموزه های منابر حداقل در مسائل تحلیلی و اخلاقی، ارجاع مخاطب به رفتار و ارائه نکاتی عینی برای طی آن طریق باشد دیگر شرکت در دهها جلسه مثلا در طول محرم و صفر با کمترین اثرات در رفتار شنوندگان مواجه نخواهد بود و البته مستلزم طی شدن آن مسیر و شناخت دقیق انسان و سازوکار وجودی وی در گوینده خواهد بود.

· غیراستدلالی: آموزه های منابر خصوصا برای نسل جدیدی که با افکار گوناگون روبروست و فضای پررنگ ایدئولوژیکی نیز و جود ندارد که او را وادار به تعبد کند، استدلالی و منطقی بودن را می طلبد و نمی تواند به ذکر مطالب و پیوند آنها با مقدسات خلاصه گردد.

·   متافیزیک گرایی:تاکید بیش از اندازه برخی افراد بر ذکر کرامات و معجزات و ارائه دینی غیرعقلی و نامستدل به ادله منطقی و انسانی شاید با توهم جذابیت اینگونه مطالب برای عوام توجیه یابد اما نمی تواند به سیره عملی افراد در جامعه مبدل گردد و آنانرا از حیث رفتاری به دین نزدیکتر نماید.

· احساس محوری:برخی منبریان که با استقبال و ضریب دهی نیز روبرو شده اند با تحریک احساسات و تاکید بر ابعاد فردی و عاطفی و باصطلاح جوان پسند و زیبای دین، هر چند مورد استقبال عده ای روبرو شوند اما از عمق اثربخشی کمی برخوردارند و مخاطبشان را با موج احساسی دیگری از دست می دهند.

اینها صرفا اشاراتی کوچک بودند که شاهد مثالهای فراوانی نیز دارند. درباره منابر باید سخن گفت و نوشت چراکه حفظ اصالت آنان منجر به اصلاح جامعه و حفظ دین اصیل خواهد شد و این هدفی بس مهم و متعالی است . ان شاء الله


[ شنبه 91/1/12 ] [ 4:25 عصر ] [ علی محمدی ]
درباره وبلاگ

علی محمدی
خیـلــی هـا بـرایـــم دسـت تـکان دادنـد ! امــّا !! کـم بـودند کسانی که تکانــم دادنــد !
پیوندهای روزانه
موضوعات وب
سایت های مفید
امکانات وب
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 105836