تریبون طلبگی |
بیانات دینی و محتویات کتاب و سنت، همه معارف اعتقادی و عملی را اجمالا یا تفصیلا دارد، ولی نظر به این که خطابات دینی به همه مردم جهان، اعم از عالم و جاهل و تندفهم و کندفهم، شهری و بادیه نشین و مرد و زن متوجه است، با زبانی وارد شده که هر فهم با اختلافی که در میانشان هست – هر کدام به اندازه ظرفیت خود بهره مند بشود. در این صورت تردید نیست اگر بخواهیم از همین معارف در سطح عالی بحث کرده و مطالبی که فهم آنها مخصوص افهام عالیه می باشد، به دست آورده استخراج کنیم، از ترتیب مطالب و تنظیم مسائل و وضع یک سلسله اصطلاحات، چاره و گریزی نداریم. پس موجود بودن مسائل و معارف الهیات در متن کتاب و سنت، از وضع علمی مخصوص به همین مسائل در سطحی عالی مغنی نخواهد بود؛ چنان که در علوم دیگر نیز وضع به همین قرار است؛ مثلا علم کلام علمی است که مسائل آن در کتاب و سنت موجود است، در عین حال جداگانه و مستقلا تنظیم گردیده و مجرد بودن این مسائل در کتاب و سنت مغنی از آن نشده است. اگر هدف ما از طرح پرسش این باشد که بگوییم:« اگر بعضی از مسائل الهیات در متن کتاب و سنت موجود نباشد معلوم می شود که فلسفه یونان معارف اسلامی را تکمیل می کند!» معنای این سخن این است که اسلام ناقص و این سخن، اشتباهی است، به گواهی این که ما با بدون استمداد از قوانین عقلی و منطقی که برای بشر همگانی میباشد، ولی در فلسفه یونان وضع شده است، نمی توانیم بسیاری از معارف اسلامی را استنباط و یا اثبات کنیم، در حالی که در متن کتاب و سنت مسائلی منطقی ذکر نشده و همچنین در مسائل فرعی دین (احکام) حتی یک مسأله را بدون به کار انداختن علم اصول نمی توان استنباط نمود، با این که در متن کتاب و سنت از این علم پهناور خبری نیست. منطق نسبت به مسائل معارف و علم اصول نسبت به مسائل فقهی، طریق هستند و طریق غیر از تکمیل است. [ چهارشنبه 91/1/9 ] [ 12:19 صبح ] [ علی محمدی ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |