تریبون طلبگی |
بزرگان ما وقتی دست به قلم بردند، چیزهائی نوشتند که فخر عالم شد. الآن مشرق و مغرب عالم، وقتی میخواهند تفسیر نگاه کنند، تفسیر مرحوم طبرسی را میبینند . مجمعالبیان را سنّی خیلی متعصّب و متصلّب هم کاملاً میخواند و استفاده میکند و چاپ میکند. مقتدرترین کشور مرکز تسنن، مصر است. سابقهی علمی و قدرت علمی مصر معلوم است. آنها مجمعالبیان را چاپ میکنند و محور قرار میدهند. وقتی ایران داشت جشن 2500 سالهاش را میگرفت، کسانی که از مصر میآمدند، میگفتند: ما از کشوری آمدهایم که جشن 6000 سالهاش را پشت سر گذاشته، به شمایی که دارید جشن 2500 ساله میگیرید، تبریک میگوئیم. یعنی شما اگر 2500 سال شناسنامه دارید، شناسنامهی ما 6000 ساله است. این مصر با همهی قدرتمندیش مجمعالبیان را چاپ میکند. چون مرحوم طبرسی عاقلانه و عالمانه حرف میزند و از ولایت عاقلانه دفاع میکند؛ بدون این که کسی را بشوراند. راز این که بعضی از کتابها شیعهپسند یا سنّیپسند است و سالیان متمادی میماند، همان خردمندی و عقل آنهاست. نمونهاش کار مرحوم سید رضی رضواناللهتعالیعلیه است. خیلیها کلمات نورانی حضرت امیر را جمع کردهاند، امّا سید رضی اَعقَل از همه بود. او اگر کلمات نورانی حضرت امیر را جمع میکرد و تند و تیزها و صبّ و لعنها را هم میآورد که دیگر نهج البلاغه نهج البلاغه نبود. این که بیشترین شرح را سنّیها روی نهجالبلاغه نوشتهاند، برای این است که سید رضی، عاقلانه جمع کرده است. حرفهای تند و تیز را که با اتحاد ملی و انسجام اسلامی خیلی هماهنگ نیست و در حدّ گِله است، آنها را کلّاً گذاشته کنار. وقتی وجود مبارک حضرت امیر را با طناب به مسجد بردند، حضرت بالأخره چهارتا حرف زد دیگر! اما آن حرفها در نهجالبلاغه نیست. حرفهایی که وحدت را بههم میزند نیست. حق با حضرت بود، اما گفتن در آن شرایط مصلحت نبود. مگر حضرت را با سلام و صلوات بردند مسجد؟ در نامههایی که در نهجالبلاغه هست، چیزی که معاویهی ملعون برای حضرت نوشته: تو یادت باید باشد که با طناب بردندت! در نهجالبلاغه نیست، ولی جوابش هست. فرمود: بله، من که انکار نکردم؛ این افتخار من است که من تسلیم زور نمیشوم، مگر با طناب[1]. امّا چه گفته شد، چه طور بردند، حضرت در موقع با طناب بردن چه فرمود، آنها در نهجالبلاغه نیست. این عقل سید رضی است. بیشترین و مهمترین شرحها از نهجالبلاغه- به استثنای شرح مرحوم إبن میثم- مال همین سنّیهاست. إبن أبی الحدید میگوید من فکر نمیکردم کمتر از چهارده سال طول بکشد، ولی خدا را شاکرم که ده سال طول کشید تا من این کتاب را شرح کردم. مرحوم أمینالإسلام طبرسی یک کتاب نوشته و از آیهی ولایت در بحث «إنَّمَا وَلِیکُمُ الله[2]» دفاع کرده، از ولایت در آیات مباهله، تطهیر و غیره دفاع کرده؛ عمیقاً دفاع کرده، ولی بهانهای به دست کسی نداده است. اگر چهارتا صبّ و چهارتا لعن و طرد و شتم در این کتاب بود، دیگر در مصر این کتاب طرفدار نداشت و ممکن نبود الآن کسی بگوید فلان سال، سال اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی است. همهی ما باید کار بکنیم و وظیفه داریم.
*دیدار با حوزویان استان مازندران؛ قم، 6 دیماه 1386
1] نهجالبلاغة، نامه 28 [2] مائده، 55 [ دوشنبه 90/9/28 ] [ 9:27 صبح ] [ علی محمدی ]
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |